آنچه از یک زن نوشتم

این وبلاگ فقط و فقط از مشغله ها و دغدغه های یک زن است که چه بسا خیلی از زنان در آن مشترکند

آنچه از یک زن نوشتم

این وبلاگ فقط و فقط از مشغله ها و دغدغه های یک زن است که چه بسا خیلی از زنان در آن مشترکند

به زن چی میرسه؟؟

(یا حق)

همیشه زن مظهر سکوت و آرامشه در حالیکه ته دلش اینطور نیست.گاهی میبینم کسانی به مقصودی دعوی حمایت از زن میکنند و من همیشه سوالم این بوده که چطور میتوانند حق زن را تعیین کنند؟(چه رسد که بخوان از حق خوراش پس بگیرن!)  

خیلی عجیبه که تک تک مراحلی که زن در راه پیشرفت طی میکنه یه جور از چاله به چاه افتادنه طوریکه انگار این ضرب المثل رو برای ما ساخته باشند(از چاله به چاه)و به معنی کلمه وقتی امتیازی نداری سرکوفتت می زنند و وقتی بدستش آوردی همون میشه اوج بدبختیت!!! از تحصیلات عالی گرفته تا کار و ازدواج و بچه و ... می بینید؟ تنها برعکسش جوونیه که وقتی جوونی انگار نیستی و وقتی پیری رو بدست بیاری "وامصیبتا"!!!  

و این میان بعضی به جای اینکه زن را ببینند و از او حمایت کنند سر در کتابها می کنند و می گویند چرا سهم ارث زن اینطور و چرا شهادت دادنش آنطور...(و این یعنی شعار ویعنی ندیدن ما و ما متأسفانه خیلی وقته که می فهمیم)  

نمی دونم این بخاطر اینه که به زن مثل یک مدل نگاه میشه؟یا دنیا رو بی فرهنگی برداشته؟یا شاید زن همیشه در اقیانوسی از مشغله غرق شده و کسی دستش را نگرفته؟یا خودش را در مشغله غرق کرده تا فراموش کند کسی نیست که دستش را بگیرد؟ 

 و چقدر ساده از ساده انگاری های جنس مخالف زن می گذرند و چقدر سنگدلانه به کرده و ناکرده ی یک زن سخت میگیرند و چقدر با حسرت نگاه به آسمان می اندازد زنی که از خودش میپرسد آیا هرگز برایم فرصتی ایجاد خواهد شد که "ازته دل" بخندم؟!؟

بار غم

با سلام امیدوارم این وبلاگ از بار غم خیلی از ماها کم کنه...